زن؛ تابوی طالب!

به گزارش ساعت شیک، رفت وآمد در شهر صرفاً همراه پدر، همسر یا برادر، تعطیلی دوباره دانشگاه ها، ناامنی و پوشیدن اجباری برقع تنها بخش کوچکی از کابوس ها و ترس های زنان افغانستان از بازگشت دوباره طالبان به قدرت است. آن هایی که سال های قدرت طالبان را به چشم دیده اند، بیش از این به خود می لرزند.

زن؛ تابوی طالب!

روزنامه ایران در ادامه نوشت: این کابوس ها حالا همراه همیشگی زنان افغانستان است؛ زنانی که جز یک زندگی عادی و حضور در جامعه، خواسته و توقع دیگری ندارند. بعضی می گویند طالبان هم از مردم افغانستان هستند و طی 20 سال گذشته تغییر نموده اند، اما زنان فعال در افغانستان با این گفته ها موافق نیستند. زنان افغانستان از شروع چندان نسبت به فرایند صلح در این کشور خوش بین نبودند و امضای توافق صلح میان حکومت و طالبان را تنها موجب قدرت گرفتن دوباره طالبان می دانند.

شیما کریمی، فعال حقوق زنان در افغانستان می گوید: زنان سیاه ترین روز ها را در دوره طالبان در این کشور تجربه نموده اند. زنان در آن دوره حتی اجازه خروج از منزل، اشتغال و تحصیل نداشتند و اگر برای کاری ضروری بیرون از خانه می رفتند مجبور به پوشیدن برقع بودند. این که آن ها بخواهند وارد عرصه سیاسی و اجتماعی شوند که دیگر امری محال بود. زنان افغانستان از تکرار آن دوره سخت نگرانند.

مبهم بودن بعضی از مواد متن قرارداد صلح، سری بودن ضمیمه های این قرارداد، تشدید جنگ و خشونت بعد از نشست صلح از یک طرف و موضوع این که زنان چه نقش و جایگاهی را در دوره پساصلح و نظام آینده دارند نگرانی آن ها را تشدید نموده است.

به گفته شیما کریمی طالبان هنوز نظر روشنی در این باره بیان ننموده و درباره این مسائل هیچ تفاهمی صورت نگرفته است. این یک نگرانی عمده نه تنها برای زنان بلکه برای تک تک افراد جامعه است که حقوق شهروندی و انسانی را اصلی اساسی می پندارند.

مبینه خیراندیش ساعی، مسئول دفتر حمایت نماینده رسانه های آزاد افغانستان می گوید: من از جمله کسانی هستم که دوره قبلی حاکمیت طالبان در افغانستان را تجربه نموده ام. آن موقع دانشجو بودم که آن ها آمدند. دانشگاه ها بسته شد و سه سال و نیم وقفه بین تحصیلم افتاد.

من سه سال نتوانستم درسم را ادامه دهم که یک ضربه عظیم در زندگی ام بود به غیر از این من شاهد افزایش خشونت ها در بلخ و مزار شریف بودم. آن دوره زنان نمی توانستند فعالیت اجتماعی، مالی و سیاسی داشته باشند. من اکنون از حضور دوباره آن ها نگرانم به ویژه برای زنانی که در این 20 سال دستاورد های زیادی داشته اند با آمدن آن ها زنان دیگر نمی توانند از حقوق خود دفاع نمایند و این یک ترس دوباره برای زنان افغانستان است.

راحله احمدی، مسئول یک نهاد حقوقی در شهر مزار شریف افغانستان که سابقه کار در رسانه ها را در طول 9 سال گذشته دارد هم نظر مشابهی دارد: به نظر من اگر طالبان مسلط گردد آزادی زنان هم در عرصه اجتماعی و هم فردی محدود می گردد. من نگران زندگی نرمال خودم در افغانستان هستم؛ می دانم به اسم یک آدم عادی دیگر نمی توانم در این جامعه زندگی کنم و مرگ، زندگی ام را تهدید می نماید.

آن ها قبلاً زن ها را محدود کردند و گفتند بدون محرم اجازه سفر کردن و بیرون شدن از خانه را ندارند. همه مان می پرسیم می توانیم مثل امروز زندگی کنیم یا دوباره مجبوریم برقع بپوشیم؟ من امروز در این جامعه کار می کنم و در شهرستان ها برای زنان کارگاه های حقوقی برگزار می کنم با وجود طالبان همه این ها غیر ممکن است و امکان سفر به شهر های دیگر هم وجود ندارد.

شیما کریمی هم می گوید: زنان در دو دهه اخیر دستاورد های بی شماری در حوزه های مختلف به دست آورده اند. ما وکیل زن داریم، ما وزیر زن داریم، کاندیدای ریاست جمهوری زن داشته ایم، دختران ربات ساز و ورزشکار ما در رسانه های دنیا ظاهر شده اند. من می توانم با هر پوششی که دلم می خواهد سر کلاس دانشگاه بروم یا در ورزشگاه فوتبال دیدن کنم.

جشنواره های عظیم سینمایی در کشور ما برگزار می گردد و زنان فیلمساز ما بدون ترس روی فرش سرخ جشنواره های سینمایی قدم می گذارند. این ها برای ما زنان ارزشمند است و برای رسیدن به این مرحله با جامعه بنیادگرای مردسالار و باور های پوچ مبارزه نموده ایم. حالا که جنگ تشدید شده و نقاب جدیدی بر صورت خود گذاشته، بیشتر زنان نگران از دست دادن حقوق شهروندی و دستاورد های دو دهه خود هستند.

او می گوید: این که بخواهیم انگشت انتقاد بر کشور های همسایه یا قدرت های عظیم بگیریم کاری غیر عقلانی است. عدم همبستگی میان مردم افغانستان در امر مبارزه با تروریسم، فقدان نگاه ملی به سیاست و تقسیم قدرت بر اساس قومیت نه بر اساس اهلیت و شایستگی، حیف و میل شدن میلیون ها پول به نام حقوق زن و حقوق بشر و ده ها مورد خیانت دیگر به وسیله حلقه خاصی درون دولت، شرایط کنونی را رقم زده است.

او ادامه می دهد: تنها ماندن افغانستان در اوج ناامنی نشان دهنده این است که برای جامعه دنیای و قدرت های عظیم حقوق بشر و مبارزه با تروریسم اهمیت ندارد. ما خود مقصریم و خود مردم افغانستان می توانند این بحران را مدیریت نمایند.

خودیاری در عرصه سیاسی یک اصل است و زمانش رسیده که سیاسیون و مردم افغانستان مسئولانه و متعهدانه با ایجاد موضوع سیاسی فراگیر و صدای مشترک از آدرس جمهوریت جهت مقابله با طالب و تفکر طالبانی کوشش نمایند تا بحران موجود را مدیریت نمایند. من به اراده مردم و رسالت مشترک جمعی باورمندم..

اما مبینه ساعی در این باره نظر دیگری دارد: جنگ افغانستان یک جنگ نیابتی از سوی قدرت های منطقه است و در این جنگ فقط مردم افغانستان مقصر نیستند. جامعه دنیای، دولت افغانستان و حامیان جنگ افغانستان همه در این شرایط مقصرند. 20 سال ارزش های مهم در این کشور ترویج شد، اما به خاطر معامله های سیاسی نادیده گرفته شد و الان جنگ بین قدرت هاست. حکومت افغانستان هم وابسته بود و الان دوباره درگیر شده ایم.

راحله احمدی هم معتقد است: حکومت افغانستان و جامعه دنیای مقصر وضع فعلی افغانستان هستند. حکومت موضع مشخصی در قبال طالبان نداشت و جامعه دنیای هم نتوانست میانجی خوبی بین طالبان و حکومت افغانستان باشد. همه این ها باعث شد طالبان قدرت بگیرد از طرفی دخالت همسایه ها مخصوصاً پاکستان باعث شد دولت از طالبان حمایت کند و قدرت بگیرد و دوباره به افغانستان برگردد و ادعادی حکومت داشته باشد.

بعضی معتقدند طالبان هم بخشی از مردم افغانستان هستند و در سال های اخیر تغییر نموده اند، اما فعالان زن در افغانستان در این باره چه عقیده ای دارند؟

مردم افغانستان هیچگاه حکومتی با وحشت و کشتار را نمی پذیرد. تجربه تاریخی و سیاسی افغانستان نشان دهنده این بوده است. طالب یک ایدئولوژی است که هر شخص یا گروه را که خلاف آن باشد نابود می نماید. برای طالبان فرق نمی نماید سرباز از شمال افغانستان است یا از جنوب؛ برای کشتن آن از هر طریق ممکن کوشش می نماید.

شیما کریمی این ها را می گوید و اضافه می نماید: طالبان تغییر نموده، اما قوی تر از گذشته و با یک ایدئولوژی خطرناکتر ظاهر شده است. اگر طالب قدیم صرفاً بر اساس یک ایدئولوژی می جنگیدند فعلاً با استفاده ابزاری از دین برای رسیدن به اهداف دیگر قدرت ها تبدیل شده است.

فعلاً به اسم گروه تروریستی در رسانه های دنیا از آن ها یاد نمی گردد، چون از پشت کوه ها بیرون آمده اند و پشت میز مذاکره با قدرت ها می نشینند. طالبان قدیم اگر زنان را پشت در های بسته زندانی می کردند حالا همان زنان را به زور به نکاح خود درمی آورند.

مبینه ساعی هم می گوید: بعضی می گویند طالبان هم مردم افغانستان هستند من می گویم ما دو گروه طالب داریم گروهی که بیرون از افغانستان هستند و به خاطر منافع و جنگ قدرت ها می آیند و می جنگند و از کشور های مختلف می آیند و ویرانی های زیادی به بار می آورند؛ مدارس، مکاتب و جاده ها و خیابان ها را ناامن می نمایند و افراد را می کشند که نشان می دهد اصلاً دلسوز این کشور نیستند.

دوم طالبان داخلی که آن ها به خاطر خصومت های شخصی شان مخالف شده اند. مطمئنم آن ها علاقه مند به کشتن هموطنان خودشان نیستند، اما به فکر قدرتند.

به عقیده او اگر قرار باشد طالبان در آینده افغانستان دوباره حاکم گردد بدون شک دیگر زنان را در رسانه ها و دانشگاه ها و مراکز تحصیلی نمی بینیم و آن ها دوباره فعالیت مدنی شان را از دست می دهند. نبودن یک زن در تیم مذاکرنماینده طالبان و نبودن زنان در استان های تحت قدرت طالبان نشان می دهد آن ها هیچ تغییری ننموده اند.

زنان افغانستان این روز ها یک کابوس دارند. کابوسی که حالا در بیداری وحتی خواب رهایشان نمی نماید؛ بازگشت دوباره طالبان و خانه نشین شدن آن ها و از دست رفتن همه کوشش های شان در این سال ها.

منبع: فرارو

به "زن؛ تابوی طالب!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "زن؛ تابوی طالب!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید