چگونه با مشکل خشم دست و پنجه نرم کنیم؟ - ساعت شیک

به گزارش ساعت شیک، ابوذر گل ورز مترجم راهنمای روان شناسی تئوری انتخاب برای خشم: شیوه های مدیریت خشمگینی در زندگی در گفت وگو با خبرنگاران درباره این اثر اعلام کرد: ویلیام گلسر مبدع تئوری انتخاب در تعبیری جالب خشم و افسردگی را نقطه مقابل یکدیگر می داند و ادعا می نماید که در دنیای خشن و عصبانی امروز اگر انسان ها یاد می گرفتند که بعضی اوقات به جای ابراز خشم، افسردگی نمایند شاهد آسیب ها و مسائل جسمی و زدوخوردهای کمتری بودیم، زیرا افراد افسرده کمتر پرخاشگری می نمایند.

او اضافه نمود: از دیدگاه تئوری انتخاب انسان ها زمانی خشمگین می شوند که چیز ارزشمندی را از دست داده اند یا آن را به دست نمی آورند، بنابراین خشم نشانه این است که ما در زندگی ارزش هایی داریم که در حال حاضر خدشه دار شده اند.

او با بیان اینکه هدف نویسنده کتاب دانش افزایی و مهارت آموزی است؛ به این معنا که وی میخواهد به خوانندگان بیاموزد که مواقع انفجار خشم خود را بشناسند، یعنی اوقاتی که جرقه عصبانیت تبدیل به شعله خشم می گردد مطرح کرد: سپس با استفاده از راهکارهای ارائه شده در کتاب آن را مدیریت نمایند تا خشمگینی آنها موجب آسیب به خود یا دیگران نگردد. به اعتقاد وی ما نیازی به کنترل خشم نداریم و اتفاقاً گاهی اوقات ابراز خشم به شیوه ای مؤثر و مسئولانه نه تنها امری درست بلکه یک کار لازم است.

گل ورز گفت: تأکید نویسنده بر شناسایی علل و ماشه چکان های خشم است و در عین حال بر تأمل درباره عواقب پرخاشگری های ناشی از خشمگینی تأکید می نماید. از یک سو، وی بر اهمیت مدیریت فوران های خشم و نحوه ابراز صحیح خشمگینی تأکید می نماید و از سوی دیگر معتقد است خشم فروخورده و ابرازنشده باعث بروز مسائل جسمی و روانی متعدد می گردد، لذا باید بدانیم که خشم یکی از هیجان هایی است که وقوع آن در زندگی اجتناب ناپذیر است.

او با اشاره به اینکه کتاب مدیریت خشم بر مبنای تئوری انتخاب هم برای عموم مردم نگاشته شده و هم برای مشاوران و روان شناسان مطرح کرد: این کتاب به متخصصان حوزه روان شناسی و مشاوره فنونی از تئوری انتخاب را می آموزد تا به مراجعانی که با مشکل خشمگینی دست وپنجه نرم می نمایند یاری برسانند، اما از سوی دیگر، راهنمای روان شناسی تئوری انتخاب برای خشم می تواند در نقش یک منبع خودیاری سودمند و معتبر ظاهر گردد و خود افراد با مطالعه آن قادر خواهند بود تا حد زیادی مدیریت خشم را یاد بگیرند و دیرتر و کمتر از کوره دربروند.

برایان لنون در بخشی از کتاب به طور مختصر و مفید مفاهیم اصلی تئوری انتخاب را مطرح می نماید تا خوانندگانی که با مبانی این نظریه آشنایی ندارند در حین مطالعه کتاب دچار سردرگمی نشوند و سپس در سرتاسر کتاب علل متعدد خشمگین شدن را آنالیز و بر اساس مفاهیم تئوری انتخاب آنها را تبیین می نماید و در ادامه و با توجه به مطالب مطرح شده در بخش های مقدماتی کتاب راهبردهایی را مبتنی بر این نظریه ارائه می نماید. به علت طرح این مباحث کلیدی در ابتدای کتاب خوانندگان کتاب نیازی به دانش زمینه ای روان شناسی و به طور خاص اطلاعات مرتبط با تئوری انتخاب ندارند.

به گفته او، همه ما تجربه بی عدالتی ها، فقدان ها، تعارضات، مخالفت ها و... را داریم اما فقط گروهی از ما شیوه برخورد صحیح با این موقعیت ها را بلد هستیم و گاه در هنگام مواجهه با چنین شرایط هایی کنترل خود را از دست می دهیم و به رفتارهای برون ریزی (مثل خشونت فیزیکی) روی می آوریم و عده ای دیگر درون ریزی نموده (مثل خودخوری) و ناراحتی مان را ابراز نمی کنیم. به همین علت، لازم است که ابتدا بتوانیم به شیوه های درست و دقیق خشم خود را بسنجیم و عوامل برانگیزاننده آن را بشناسیم و به طور مستمر بر ابراز خشم و نحوه آن نظارت کنیم تا در مواقع لزوم به برترین شکل آن را مدیریت کنیم. در صفحات اینترنتی و کانال های و گروه های مجازی و کتب زرد جملات قصار! و انگیزشی! فراوانی در زمینه کنترل خشم به چشم می خورد اما تقریباً هیچ کدام به علل و عواقب، نحوه بروز و آثار ابراز نامتناسب خشم نمی پردازند و صرفاً به توصیه های اورژانسی و مختصر اکتفا می نمایند. اثربخشی چنین راهکارهایی عمدتاً محدود و زودگذر است، در نتیجه افراد باید شیوه های اصولی و علمی مواجهه با این شرایط را یاد بگیرند.

گل وز اعلام کرد: با توجه به اینکه بنا به مسائل متعدد اجتماعی، مالی و سیاسی، روابط بین فردی ناکارآمد، ادراک های نادرست و... به نظر می رسد که اندازه بردباری افراد کاهش یافته و کاسه صبر آنها کوچک تر شده و زودتر لبریز می گردد، فراگیری مهارت های مدیریت خشم یکی از مهم ترین راهبردها برای برخورداری از بهزیستی روانی و جسمی و بهتر کنار آمدن با اطرافیان و با جهان است.

او در سرانجام گفت: گاهی اوقات در اطراف خود انسان های خشمگینی مشاهده می کنیم که هم زندگی را به کام خود و دیگران تلخ می نمایند اما راه دیگری به جز ابراز خشم برای رسیدن به اهداف شان بلد نیستند. در نتیجه نویسنده در دو بخش سرانجامی کتاب پا را فراتر گذاشته و به خواننده می آموزد تا در هنگام مواجهه با افراد خشمگین و یا در برخورد با نوجوانان عصبانی چگونه رفتار نمایند تا هم خشم آنها را شعله ورتر ننمایند و هم از آسیب های احتمالی در امان باشند و در گام بعد بتوانند به آنها در مدیریت خشم شان یاری نمایند.